33- سرآغاز روانشناسی علمی
در جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
Release Date: 09/05/2022
در جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
قضاوت وقوع یک رخداد بیرونی و قضاوتی که در همان لحظه در مورد آن انجام می دهیم، عملا هیچ زمانی را براي تامل و درک درست از آن واقعه به ما نخواهد داد و اگر احياناً تفکری هم صورت بگيرد ، فقط براي توجيه في البداهه و سرسری از آن عمل یا پیشامد خواهد بود. بنابراین پیشامد بیرونی و قضاوت ما تقريبا همزمان صورت می گیرند، و به سختی می شود...
info_outline 42- خودبرتربینیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
خودبرتربینی شاید بعضی از ما با کمک تربیت اخلاقیای که کسب کردهایم، بتوانیم از قضاوت یا انتقاد و بدگویی دربارهی شخصی که رابطه ی خوبی با او نداریم و وجودش برایمان آزار دهنده است خودداری کنیم. ولی سرکوب این احساس منفی سبب از بین رفتن آن نمیشود و اگر روزی رفتار آزاردهندهی آن شخص شدت بیشتری پیدا کند، به احتمال زیاد احساس...
info_outline اپیزود ویژه: گفتگوی پوریا صحرانورد با فرزاد صباغپور در مورد کتاب در جستجوی هوش اخلاقیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
رعایت اصول «اخلاقی» موضوعی تازه و یا ابتکاری جدید نیست و همواره با تعلیم و تربیت همراه بوده است. برای شناخت موانع درونی به یک هوشی فراتر از هوش عاطفی و اجتماعی نیاز داریم، هوشی که ما را در شناخت نقاط قوت و ضعفمان یاری میدهد و موجب خودشناسی میشود و آن «هوش اخلاقی» است. در این اپیزود ویژه از پادکست در جستجوی هوش اخلاقی، دکتر پوریا...
info_outline 41- غرور و خودبینیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
غرور و خودبینی صفت غرور با هستی و احساس وجودی ما عجین شده است. بنابراین يك خصوصیت روانی نیست که فقط در بعضی از ما وجود داشته باشد و باقي ما فاقد آن باشیم. تشخیص صفت غرور کار سختی است. البته شاید بتوانيم بعضی علائم غرور را در خودمان تشخیص دهيم. اگرچه اين علایم در اشخاص مختلف، به اشكال متفاوتي بروز میکنند، ولی مهم این است که هیچکس...
info_outline 40- بدبینیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
مهمترین وظیفه مغز تضمین بقای انسان است، حتی در بدترین شرایط بقیه وظایف برای مغز فرعی محسوب می شوند. تنفس، خوردن، خوابیدن، دفع ادرار و مدفوع برای بقای انسان بسیار حیاتی هستند، اما وقتی پیچیدگی های ذهن و رفتار را در نظر می گیریم، اهمیت این موارد حیاتی به راحتی نادیده گرفته می شوند. مغز از پایین به بالا تکامل پیدا کرده است،...
info_outline 39- تجربه خروج روح از بدندر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
تجربه خروج روح از بدن از قرن نوزدهم، محققین بسیاری در مورد آنچه که امروز به آن« تجربهی نزدیک به مرگ» میگویند، گزارشهایی دادهاند. با این حال تا اواسط سالهای ۱۹۷۰ این موضوع به صورت عام مطرح نشده بود. در سال۱۹۷۵، شخصی به نام دکتر مودی متوجه شد فردی به نام جرج ریچی به علت ایست قلبی ناشی از ابتلا به ذاتالریه، به مدت نُه...
info_outline 38- دژاوودر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
امروزه روانشناسی شناختی، حافظه را فرآیند ذخیرهسازی اطلاعات و تجربیات، برای بازیابی احتمالی در مقطعی در آینده میداند، که فرآیند تفکر و حل مسئله بهشدت به فرآیند تداعی حافظه در گذشته متکی است. اما در فرآیند تداعی و فراخوانی حافظه، پديدهاي به نام دژاوو وجود دارد، که علیرغم مساعي فراوان دانشمندان و محققان مغز و اعصاب و...
info_outline 37- فراروانشناسیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
فرا روانشناسی بسیاری از بیماران روانی با افسردگی شدید یا با فوبیای غیرمنطقی از مکان های بلند یا ترس از غرق شدن، یا از آتش مواجه هستند و مشکلات جسمی و عاطفی جدی در زندگی کنونی این بیماران وجود دارد. اما آنچه در مورد این احساسات گیج کننده است این که هیچ ارتباطی بین این ترس ها با تجربیات زندگی امروز این اشخاص دیده نمی شود. بطور...
info_outline 36- روانپزشکیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
روان پزشکی قبل از عصر روشنگری، اختلالات روانی و رفتاری انسان را به جادو، جادوگران، ارواح شیطانی و جنزدگی نسبت میدادند. اما در قرن نوزدهم بود که برای اولین بار دانشمندان فرانسوی و آلمانی با رویکردی علمی شروع به مطالعهي رفتار انسان کردند. متعاقب آن، بهموازات شکلگیری پارادایمهای روانشناسی، رویکرد جدیدی در شاخهای از...
info_outline 35- روانشناسی شناختیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
اپیزود سی و پنجم نگرش روانشناسی شناختی فلاسفه از دیرباز به فرآیندهای شناختی توجه نشان میدادند. اما اولین تحقیقات علمی در زمینهی فرآیندهای شناختی ذهن، در اواخر قرن نوزدهم توسط ویلهلم وونت انجام گرفت. در سال 1920 و با ظهور نظریهی رفتارگرایی، فرآیندهای شناختی ذهن کنار گذاشته شدند و رفتارهای انسان صرفاً بر مبنای الگوی...
info_outlineتا اواسط قرن هجدهم فلاسفهي اروپایی، همچون فلاسفهي یونان در پی یافتن ماهیت وجودی انسان بودند. در آن زمان روانشناسی به عنوان شاخهای از علم فلسفه شناخته میشد.
جورج برکلی، دیوید هیوم و دیوید هارتلی، سه تن از همین فلاسفه بودند که با پیروی از نظریهي «تداعی افکار»، که توسط جان لاک مطرح شده بود، معتقد بودند ما هنگام تولد هيچ دانشی نداریم. اما با رشد تدریجی و با انباشت تجارب سادهي حسی و ادغام و تداعی این تجارب، افکار انتزاعی پیچیدهتر را در ذهن میسازیم.
این فلاسفه، ذهن انسان را مشابه یک ماشین در نظر میگرفتند، که با همان شیوهي مکانیکی ساعت کار میکند و در اثر تحریک نیروهای مادی خارجی، حسهای ما برانگیخته میشوند و احساسات ساده را در ما ایجاد میکنند. نهایتاً این احساسات ساده با نیروهای مادی درونی ادغام میشوند و بهصورت منفعل و بدون دخالت ارادهي ما، در ذهنمان تداعی میشوند.
در این دیدگاه، ذهن انسان وجودی منفعل محسوب ميشد، که تحت تأثیر محرکهای خارجی قرار داشت و فرد بهطور خودکار به این محرکها واكنش نشان میداد و در نتیجه نمیتوانست بهصورت ارادی عمل کند. بدیهی است كه «اختيار» در این نظریه جایی نداشت، چون ذهن فاقد هر گونه عملكرد ابتکاری بود و تداعی فکر هم یک فرآیند خودکار و انفعالی محسوب میشد.
روح ماشینگرایی نهتنها بر فلسفه، بلکه بر زيستشناسي هم سلطه داشت و دانشمندان قرن نوزدهم معتقد بودند همهي پدیدهها را میشود با قوانين حاكم بر ماده توضيح داد. تحقيقات هرمان لودویگ فون هلمهولتز، فیزیکدان و زيستشناس آلمانی در مورد بینایی و شنوایی هم، نمايانگر این ایده بود که ذهن هم کاملاً مکانیکی عمل میکند.
به این ترتیب، در نیمهي دوم قرن نوزدهم، مادهگرایی، ماشینگرایی و تجربهگرایی، محورهاي اصلی انجام آزمایشات علم زيستشناسي بودند. دانشمندان امیدوار بودند که از این راه بتوانند زيستشناسي را هم به فیزیک و نهایتاً به ذهن ارتباط دهند.
تا اواخر قرن نوزدهم، فلسفه با تمام توان كوشيده بود ماهیت انسان را با نظریههای ماشینگرایی خود توضيح دهد. يك اقدام آزمايشگاهي لازم بود تا این نظریه را به واقعیت علمی تبدیل کند. در اواسط قرن نوزدهم شخصی به نام ویلهلم وونت پس از دریافت درجهي دكترا در پزشکی، به تحقیق در زيستشناسي علاقهمند شد. او در آن زمان شاگرد هلمهولتز بود و به همراه استادش تحقيقاتی را در زمينهي زيستشناسي حواس انجام داده بود. اما وونت برخلاف فلاسفهي قرن هجدهم، که ذهن را فاقد عملكرد ابتکاری و تداعی فکر را یک فرآیند مکانیکی، خودکار و انفعالی ميدانستند، معتقد بود ادراک و آگاهی انسان در ساماندهي محتوای ذهني او، فعالانه و ارادی عمل میکنند. از نظر او تفاوت عمده میان تداعی منفعل، و ادراک آگاهانه این است که در ادراک آگاهانه، اراده و نیت فرد دخالت دارند و ادراك آگاهانه تنها نیازمند توجه فرد است.
این تأکید و توجه وونت بر اراده، باعث شد نظام فکری او را «ارادهگرایی» بنامند. ارادهگرايي بیانگر عمل داوطلبانه و بر مبناي قصد و نیت فرد است. وونت نتیجهگیری کرد: احساسات و ادراکات درونی، دو مؤلفهای هستند كه آگاهی را تشکیل میدهند. او قصد داشت مانند دیمتری مندلیف شیمیدان روسی كه جدول تناوبی عناصر شیمیایی را تدوين كرده بود، ذهن را هم به عناصر و اجزاي تشکیلدهندهي آن، یعنی احساس و ادراک، تجزیه کند.
آدرس اینستاگرام:
https://www.instagram.com/p/CiHLHEJtwtJ/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
از طریق آدرس ایمیل زیر با ما در ارتباط باشید:
برای مطالعه بیشتر به وب سایت زیر مراجعه فرمایید: