در جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
قضاوت وقوع یک رخداد بیرونی و قضاوتی که در همان لحظه در مورد آن انجام می دهیم، عملا هیچ زمانی را براي تامل و درک درست از آن واقعه به ما نخواهد داد و اگر احياناً تفکری هم صورت بگيرد ، فقط براي توجيه في البداهه و سرسری از آن عمل یا پیشامد خواهد بود. بنابراین پیشامد بیرونی و قضاوت ما تقريبا همزمان صورت می گیرند، و به سختی می شود...
info_outline 42- خودبرتربینیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
خودبرتربینی شاید بعضی از ما با کمک تربیت اخلاقیای که کسب کردهایم، بتوانیم از قضاوت یا انتقاد و بدگویی دربارهی شخصی که رابطه ی خوبی با او نداریم و وجودش برایمان آزار دهنده است خودداری کنیم. ولی سرکوب این احساس منفی سبب از بین رفتن آن نمیشود و اگر روزی رفتار آزاردهندهی آن شخص شدت بیشتری پیدا کند، به احتمال زیاد احساس...
info_outline اپیزود ویژه: گفتگوی پوریا صحرانورد با فرزاد صباغپور در مورد کتاب در جستجوی هوش اخلاقیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
رعایت اصول «اخلاقی» موضوعی تازه و یا ابتکاری جدید نیست و همواره با تعلیم و تربیت همراه بوده است. برای شناخت موانع درونی به یک هوشی فراتر از هوش عاطفی و اجتماعی نیاز داریم، هوشی که ما را در شناخت نقاط قوت و ضعفمان یاری میدهد و موجب خودشناسی میشود و آن «هوش اخلاقی» است. در این اپیزود ویژه از پادکست در جستجوی هوش اخلاقی، دکتر پوریا...
info_outline 41- غرور و خودبینیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
غرور و خودبینی صفت غرور با هستی و احساس وجودی ما عجین شده است. بنابراین يك خصوصیت روانی نیست که فقط در بعضی از ما وجود داشته باشد و باقي ما فاقد آن باشیم. تشخیص صفت غرور کار سختی است. البته شاید بتوانيم بعضی علائم غرور را در خودمان تشخیص دهيم. اگرچه اين علایم در اشخاص مختلف، به اشكال متفاوتي بروز میکنند، ولی مهم این است که هیچکس...
info_outline 40- بدبینیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
مهمترین وظیفه مغز تضمین بقای انسان است، حتی در بدترین شرایط بقیه وظایف برای مغز فرعی محسوب می شوند. تنفس، خوردن، خوابیدن، دفع ادرار و مدفوع برای بقای انسان بسیار حیاتی هستند، اما وقتی پیچیدگی های ذهن و رفتار را در نظر می گیریم، اهمیت این موارد حیاتی به راحتی نادیده گرفته می شوند. مغز از پایین به بالا تکامل پیدا کرده است،...
info_outline 39- تجربه خروج روح از بدندر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
تجربه خروج روح از بدن از قرن نوزدهم، محققین بسیاری در مورد آنچه که امروز به آن« تجربهی نزدیک به مرگ» میگویند، گزارشهایی دادهاند. با این حال تا اواسط سالهای ۱۹۷۰ این موضوع به صورت عام مطرح نشده بود. در سال۱۹۷۵، شخصی به نام دکتر مودی متوجه شد فردی به نام جرج ریچی به علت ایست قلبی ناشی از ابتلا به ذاتالریه، به مدت نُه...
info_outline 38- دژاوودر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
امروزه روانشناسی شناختی، حافظه را فرآیند ذخیرهسازی اطلاعات و تجربیات، برای بازیابی احتمالی در مقطعی در آینده میداند، که فرآیند تفکر و حل مسئله بهشدت به فرآیند تداعی حافظه در گذشته متکی است. اما در فرآیند تداعی و فراخوانی حافظه، پديدهاي به نام دژاوو وجود دارد، که علیرغم مساعي فراوان دانشمندان و محققان مغز و اعصاب و...
info_outline 37- فراروانشناسیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
فرا روانشناسی بسیاری از بیماران روانی با افسردگی شدید یا با فوبیای غیرمنطقی از مکان های بلند یا ترس از غرق شدن، یا از آتش مواجه هستند و مشکلات جسمی و عاطفی جدی در زندگی کنونی این بیماران وجود دارد. اما آنچه در مورد این احساسات گیج کننده است این که هیچ ارتباطی بین این ترس ها با تجربیات زندگی امروز این اشخاص دیده نمی شود. بطور...
info_outline 36- روانپزشکیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
روان پزشکی قبل از عصر روشنگری، اختلالات روانی و رفتاری انسان را به جادو، جادوگران، ارواح شیطانی و جنزدگی نسبت میدادند. اما در قرن نوزدهم بود که برای اولین بار دانشمندان فرانسوی و آلمانی با رویکردی علمی شروع به مطالعهي رفتار انسان کردند. متعاقب آن، بهموازات شکلگیری پارادایمهای روانشناسی، رویکرد جدیدی در شاخهای از...
info_outline 35- روانشناسی شناختیدر جستجوی هوش اخلاقی | In Search Of Ethical Intelligence
اپیزود سی و پنجم نگرش روانشناسی شناختی فلاسفه از دیرباز به فرآیندهای شناختی توجه نشان میدادند. اما اولین تحقیقات علمی در زمینهی فرآیندهای شناختی ذهن، در اواخر قرن نوزدهم توسط ویلهلم وونت انجام گرفت. در سال 1920 و با ظهور نظریهی رفتارگرایی، فرآیندهای شناختی ذهن کنار گذاشته شدند و رفتارهای انسان صرفاً بر مبنای الگوی...
info_outlineروان پزشکی
قبل از عصر روشنگری، اختلالات روانی و رفتاری انسان را به جادو، جادوگران، ارواح شیطانی و جنزدگی نسبت میدادند. اما در قرن نوزدهم بود که برای اولین بار دانشمندان فرانسوی و آلمانی با رویکردی علمی شروع به مطالعهي رفتار انسان کردند. متعاقب آن، بهموازات شکلگیری پارادایمهای روانشناسی، رویکرد جدیدی در شاخهای از پزشکی تحت عنوان روانپزشکی در حال ظهور بود.
روان پزشکان معتقد بودند علت بروز اغلب بیمارهای روانی، انحراف مغز از یک تعادل شیمیایی است. دکتر کُلک نویسندهي کتاب «آثار ماندگار تروما» در این رابطه مینویسد:
من هم مانند سایر همکاران روانپزشکم باور داشتم که راهحل مناسب برای درمان بیمارهای روانی، استفاده از محصولات شیمیایی است و مشتاقانه انقلاب دارویی را پذیرفته بودم.
در آن مقطع، من به عنوان بخشی از اولین تیم تحقیقاتی آمریکایی بودم که داروی ضد روانپریشی کلوزاریل را روی بیمارانی که از نظر روانی وضعیت بحرانی داشتند آزمايش میکردیم.
تأثير دارو روی بعضی از بیماران معجزهآسا بود. كسانی که بیشتر عمرشان را در بیمارستان روانی سپری کرده بودند، اکنون میتوانستند به آغوش خانواده و اجتماعشان بازگردند. این نتایج شگفتانگیز ما را خوشبین کرده بود که سرانجام خواهیم توانست بر مصائب بیماران روانی غلبه کنیم.
شواهد حاكي از آن بود که میزان غیرمتعادل ترشح نوراپینفرین با افسردگی و ترشح دوپامین با اسکیزوفرنی مرتبط است. ما اميدوار بوديم که بتوانیم داروهایی بیشتری را برای درمان ناهنجاریهای مغزی خاص تولید کنیم.
بسیاری از ما روانپزشکان، از فكر تبدیل شدن به «دانشمندان واقعی» هیجانزده بودیم و به دنبال کشف ریشههای اختلالات روانی در ناهنجارهایی مغزی، نظریههای گیجکنندهي فلسفه ای اشخاصی مانند فروید و یونگ را کنار گذاشته بودیم.
اگرچه امروزه داروهای روانپزشکی به رکني اصلی در فرهنگ ما تبدیل شده است، اما متأسفانه امید به ریشهکن کردن اختلالات روانی توسط داروهایی شیمیایی، هرگز بهطور کامل محقق نشده، چون معلوم شده که استفاده از این داروها، پیامدهای مشکوکی به همراه داشته است.
مثلاً اگر داروهای ضد افسردگی به اندازهای که ما تصور میکردیم مؤثر بودند، قاعدتاً امروز میبایست بیماری افسردگی در جامعهي ما به يك مشكل جزئي تبدیل میشد. اما در عوض نهتنها امروزه با افزایش استفاده از داروهای ضد افسردگی مواجه هستیم، بلکه تعداد پذیرش بیماران مبتلا به افسردگی در بیمارستانها هم کاهش نیافته است. تعداد بيماران تحت درمان افسردگی، در دو دههي گذشته سه برابر شده است.
متأسفانه پس از گذشت چهار دهه از فعالیت تحقیقاتی هزاران پژوهشگر توانا و صرف میلیاردها دلار هزینه، هنوز دانشمندان حوزهي روانپزشکی بهغیر از بیماریهایی مانند آلزایمر، که دخیل بودن ناهنجاریهای مغزی در بروز آنها از مدتها پیش محرز شده، هنوز نتوانستهاند علت باقي اختلالات روانی را در مغز پیدا کنند.
در مورد سایر اختلالات روانی هم، تا به امروز هنوز به هیچ آزمایش یا روش تصویربرداری دست پیدا نکردهایم که بتواند به تشخیص قطعی آنها کمک کند.
قاعدتاً مغز مبتلايان به اختلالات شخصیت دوقطبی یا اوتیسم، باید با مغز سایر افراد متفاوت باشد. اما اسکنهای مغزی و کالبدشکافی این بیماران، تنها حاكي از تفاوتهایی بسیار جزئی است.
بعضی از دانشمندان معتقد بودند که ابتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، شخصیت دوقطبی و اوتیسم تا حد زیادی بستگی به ژن افراد دارد و همین امر باعث شده بود كه بسیاری از متخصصان اميدوار شوند كه عوامل ژنتیکی دخيل در این بیماریها بهزودی کشف شوند.
اما تحقيقات بعدی نشان داد هیچ ترکیب ژنتیکی با تأثیر زیاد روی این اختلالات روانی وجود ندارد و امید به تشخیص بر اساس علوم ژنتیک هم تاکنون به سرانجامی نرسیده است. این مهمترین و در عین حال دلسردکنندهترین کشف در تاریخ روانپزشکی است.
آدرس اینستاگرام:
https://instagram.com/ethicalintelligence?igshid=YmMyMTA2M2Y=
از طریق آدرس ایمیل زیر با ما در ارتباط باشید:
برای مطالعه بیشتر به وب سایت زیر مراجعه فرمایید: